Archive for اوپن سورس

وب ‌سايت‌ های ايرانی

اميدوارم اين نقد دلسوزانه من دوباره ايجاد سوء تفاهم نكند و سيل نوشته‌هایی چون « تو كه سوادشو نداری بهتره اظهار نظری نكني» را برايم به ارمغان نداشته باشد!!( آرزو بر جوانان عيب نيست!)

از ميزان علاقه من به پديده‌های «اوپن سورس» باخبريد. اوپن سورس تنها به لينوكس،فايرفاكس و وردپرس محدود نيست.تقريبا در هر زمينه‌ای مي‌توان ردپايي از اوپن سورس را ديد.يكي از اين زمينه‌ها- كه موضوع بحث در اين نوشته است- ابزارهای مديريت محتوی (بخصوص برای وب سايتها) مي‌باشد.طبعا در اين حيطه گزينه‌های متعددی وجود دارد كه بعضي از آنها اوپن سورس هستند و معروف‌تر و محبوب‌تر. در مطالبي كه در اين مدت در اينترنت خوانده‌ام سه نام را بيشتر شنيده‌ام: 1- جوملا  2- مامبو  3- دروپال . طبعا سعي كرده‌ام ردپای اين سه را در وب‌سايتهای فارسي دنبال كنم. متاسفانه تبليغاتی كه شايسته اين سه باشد هنوز در فضای اينترنت فارسي كافی نيست – يا لااقل در بين وبلاگ‌نويسان آی‌تی .

به همين دليل از همين‌جا به تمام عزيزانی كه سايتي ايراني مي‌شناسند كه با نيروی اين سه فعاليت دارد؛ عرض مي‌كنم كه حاضرم در اين وبلاگ به معرفی سايتهای ايشان بپردازم. چيزی كه بيش از معرفی صرف ارزش دارد ارتقا توانای‍ی‌ها و امكانات اين قبيل سايتهاست.من تاكنون با چند نمونه محدود، برخورد داشته‌ام.بعنوان يك كاربر اينترنتی علاقه‌مند – و نه يك شخص آگاه به مسايل تكنيكي نكاتی را در اين قبيل سايتها ديده‌ام كه ترجيح مي‌دهم تغيير پيدا كنند.

برای شروع: از طريق كامنتهای اين وبلاگ با سايتي اشنا شدم به اسم  پرانتز باز . نويسنده اصلي سايت به نظر مي‌ايد دوست عزيزی به نام «علی زالی» باشد.اول از همه از ايشان عذرخواهی مي‌كنم كه سايت ايشان را بعنوان يك نمونه و مثال برای  اين نوشته در نظر گرفتم.حالا نكاتی را كه بعنوان يك كاربر اين سايت و سايتهای مشابه دوست دارم در آن لحاظ شود اعلام مي‌كنم.تاكيد مجدد مي‌كنم كه من صرفا يك كاربر علاقه‌مند بدون آگاهی به مسايل تكنيكي هستم؛ نه يك كارشناس آی‌تی:

1- اولين چيزی كه بنظرم مهم است جواب دادن به اين سوال است: آيا كاری كه مي‌خواهم با سايت انجام دهم مي‌شود در قالب يك وبلاگ ارائه شود؟ اين مهمترين قسمت كار است.نه من كه بسياری از كاربران اينترنتی ارتباط با وبلاگها برايشان بسيار ارحت‌تر و در نتيجه جذاب‌تر است.پس از قالب وب‌سايت استفاده نكنيم مگر ان‌كه واقعا امكان ارائه مطالب در قالب وبلاگ نباشد.

2- محصولاتی مثل مامبو، جوملا و دروپال اوپن سورس هستند.وقتي شما از يك محصول اوپن سورس استفاده مي‌كنيد بايد روحيه و تفكر اوپن سورس را در خود و سايت خود تزريق كنيد. در نتيجه ارائه محتوياتي كه تجاری باشند به همراه فايلهای كرك‌شده آنها با روحيه اوپن سورس در تضاد كامل است.اگر مي‌خواهيد محصول تجاری ارائه كنيد به ليسانس‌های آنها احترام بگذاريد. اگر هم مي‌خواهيد محصول رايگان ارائه دهيد آنقدر نمونه‌های اوپن سورس و رايگان فراوان در وب هست كه تا پايان عمرتان وقت برای معرفي انها كم مي‌اوريد.اگر دسترسي به اين منابع نداريد اعلام كنيد.وبلاگ‌نويسان به منابع بسيار غني از اين موارد دسترسي دارند.آنها حتما خوشحال مي‌شوند در اين راه به شما كمك كنند.

3- سعي نكنيد سايت خود را با چيزهای اضافي و زايد پركنيد.شايد افراد ظاهربين تصور كنند كه سايت پر محتوایی داريد.اما كسي كه اندك آشنايي با اين مقولات داشته باشد متوجه مي‌شود كه مي‌خواهيد كمبود مطلب را بپوشانيد. در ابتدای كار سعي كنيد سايت خود را كاملا ساده، پاكيزه، و با حداقل امكانات راه‌اندازی كنيد. به مرور زمان محتويات جدي را به ان اضافه كنيد.اما بازهم فراموش نكنيد كه يك سايت خوب سايتي نيست كه در ان «از جون مرغ تا شيرآدميزاد» درهم وبرهم باشد.سايتي خوب است كه تنها چيزهای مفيد را كاملا پاكيزه و ساده در دسترس  كاربران خود قرار دهد.

4- برای چشمان بيننده خود ارزش قايل شويد.از ارائه محتوی به رنگهای آزاردهنده، مطالب متحرك ، تبليغات آزاردهنده و بخصوص فلشهای متحرك بشدت اجتناب كنيد.

5- برای آدرس URL خود و همچنين ادرس فيد خود بينهايت ارزش قايل شويد.بينهايت! مثلا من شخصا يك معتاد فيد هستم. به هيچ‌ وجه نمي‌توانم با سايت يا وبلاگی كه فيد مناسب توليد نمي‌كند ارتباط برقرار كنم حتي اگر برترين سايت اينترنت باشد.

6- در مورد آمارها: ببينيد آمار دو كاربرد دارد.از طرفی بيانگر وضعيت محبوبيت سايت است كه به admin سايت كمك مي‌كند تا موفقيت سايت خود را برآورد كند و آن را متناسب با نظر كاربران ارتقا دهد. و از طرف ديگر-بعنوان يك شاخص جنبي- معرف محبوبيت سايت و به نوعی تبليغات برای آن سايت است. در مورد نحوه نمايش آمار و ميزان آن بسيار بسيار محتاط باشيد. متاسفانه سرويسهای آمارگير وطنی نمي‌دانم چه مشكلی دارند كه به نمايش كمتر از 1 ميليون قانع نيستند!! به ارزش و اعتبار سايت خود چوب حراج نزنيد. هميشه از يك كانتر معتبر استفاده كنيد(پيشنهاد من گوگل آناليتيك  است.) . آمارهای گوگل آناليتيك وحي منزل نيست اما اگر آمار 100 نفر را نشان داد مي‌توانيد با خيال راحت به ان آمار استناد كنيد.اگر هم روزی يك ميليون را نشان داد ديگر حتي بدبين‌ترين افراد و خورده‌گيرترين‌ها نيز نمي‌توانند در ان امار ايجاد شك كنند.

نظرات شما برای بهبود سايتهای كشورمان چيست؟

Comments (13)

نگاه ناموسی به اوپن سورس

xmag واژه اوپن سورس برخلاف ظاهر ساده‌اش ، پيچيدگيهای خاص خودش را دارد.هنوز اين تفكر اشتباه در ذهنهای همه ما رايج است كه در مدل اوپن سورس صحبت از پول و كسب درآمد در حكم فحش ناموسي است.در صورتی كه اوپن سورس مدل تجاری مختص به خود را دارد.

در كامنتهای پستهای قبلي عبارتی را ديدم كه تصميم گرفتم برای روشن شدن مبحث مدل تجاری اوپن سورس مطلبي بنويسم.اما امروز مي‌بينم كارم ساده شده است.قبلا وبلاگ اپاتان را برايتان معرفي كردم و گفتم كه به ارتباط اقتصاد و وب مي‌پردازد.بار ديگر تاكيد فراوان مي‌كنم-بخصوص به تمام كساني كه مي‌خواهند در رشته‌های مرتبط با آی‌تی ادامه تحصيل و كار بدهند- كه حتما حتما مطالب اين وبلاگ را با دقت دنبال كنند.

اپاتان عزيز در اخرين نوشته خود  12 مدل كسب و كار اوپن سورس را تيتروار ذكر كرده است.من اگر جای شما بودم اين مطلب را به صورت يك پوستر مي‌نوشتم و بر ديوار اتاقم مي‌زدم.

صادقانه  بگويم، ديدگاههای اقتصادی در بين كدنويسان و برنامه‌نويسان ما بسيار بسيار ضعيف است.اين را حتي موجود بيسواد و كم اطلاعی مثل من نيز مي‌تواند حس كند.اين يك اهانت نيست، حتي انتقاد هم نيست بلكه به دليل عقب‌مانده بودن تفكر اقتصادی در تمام گوشه‌های زندگی ما و نبود اموزشهای مدون و اصولی، چيزی بديهي است.اگر مي‌خواهيم در دنياي آی‌تی فعاليتي بكنم حتما لازم است مكانيسمهای اقتصادی آن را نيز خوب بشناسيم.

Comments (4)

بهترین پست

مدتی قبل بدرقه عزيز از همه وبلاگ‌نويسان خواست تا نوشته برتر خود را معرفي كنند.از آنجایی كه انتخاب از بين حدود 700 نوشته برايم كاری سخت بود، اين مهم را به خوانندگان سپردم.خوانندگان نيز در كمال احترام، هيچ كامنتي در اين زمينه ننوشتند تا باری ديگر مشت محكمي بردهن استكبار جهانی(بنده) زده باشند.D:

نتيجه آن شد كه بنده بعنوان تنها خواننده اين وبلاگ، مجبورم خودم يك پست را معرفي كنم.در نتيجه اين انتخاب طبعا مقبول همه خوانندگان نخواهد بود. در بين تمام نوشته‌هايم بيشتر از همه به سلسله نوشته‌هایی كه در مورد « جنبش مهاجرت به وردپرس» بود علاقه دارم. اما اگر مجبور باشم تنها يك لينك را بعنوان بهترين معرفي كنم لينك جنبش وردپرس فارسي مي‌باشد. چون در اينجا بود كه سعي كردم با احترام كامل به تمام دوستداران و كاربران ساير سرويسها آنها را تشويق به استفاده از وردپرس كنم.اگر دقت كرده باشيد اين نوشته لحنی شبيه به يك مانيفست دارد و برای اينكه اين مانيفست محل سوء‌تفاهم نشود كلمه به كلمه آن را با دقت انتخاب كردم.

خب اين از معرفی بهترين پست! اما بهتر است يكبار برای هميشه توضيح دهم كه چرا اين‌قدر سنگ وردپرس را به سينه مي‌زنم؟ جدای از ارزش و اهميتي كه برای تفكر اوپن سورس قايلم( و وردپرس يك نمونه موفق از اين تفكر است) من در اين سلسله از نوشتارها چند هدف را دنبال مي‌كردم و هنوز هم دنبال مي‌كنم:

1- آشنايي كاربران سرويسهای قديمي با مفاهيم جديد وب و امكانات به روز وبلاگ‌نويسي.طبعا اين موضوع مي‌تواند به انتخاب بهتر برای آنها كمك كند.

2- اما گروه هدف دوم -كه بنظرم حتي مهمتر از اولي بود – تلنگر زدن به مسئولين سرويسهای وبلاگ‌نويسي وطني بود.هدف من اين بود – و هنوز هم هست و خواهد بود- كه با تبليغ بسيار در مورد امكانات و فوايد وردپرس، تعداد بيشتری از وبلاگ‌نويسان جديدي را كه ممكن بود به سمت سرويسهای ايراني بروند به طرف وردپرس بكشانم.در مرحله بعد تعداد رو به افزايشي از كاربران قديمي در سرويسهای وطنی را به مهاجرت به وردپرس تشويق كنم.

در ظاهر اين امر كار جوانمردانه‌ای نيست.شايد به نظر « آب به آسياب دشمن ريختن» به نظر بيايد.اما اگر كمي ديد خود را از سطح به عمق ببريم ممكن است نكات ديگری را نيز بيابيم.دو حالت دارد:

الف- يا مسئولين اين سايتها آنقدر مغرورند كه به اين چرخش كاربران اهميتي نمي‌دهند و بازهم به تعداد ميليوني كاربران خود مغرور مي‌مانند.

ب- يا اينكه برای كوچ كردن حتي يك نفر از سرويس خود به ديگر سرويسها نگران مي‌شوند. در اين حال ممكن است واكنشهای عصبي-سطحي و شتاب زده انجام دهند يا اينكه سعي كنند منطقي و اصولي جلوی اين ريزش كاربران خود را بگيرند. برای اين كار مجبورند كه سرويسهای خود را به روز كنند و امكانات آن را ارتقا دهند تا كاربران دليلي برای ماندن در آنجا داشته باشند.

پس اصرار شديد من در صحبتهای فراوان و گاه تكراری در اين زمينه -در تحليل نهایی – به سود كاربران خواهد شد.

يادآوری: مي‌دانم كه بسياری از شما خوانندگان فهيم خواهيد گفت بهتر است به جای فشار آوردن به اين سرويسها سعي كنيم به آنها كمك كنيم.اما عقيده شخصي بنده – كه مي‌ تواند 100 % نيز غلط باشد- اين است كه تاكنون مسئولين عزيز اين سرويسها از كمكهای فكری بسياری برخوردار بودند.اكنون شايد با ايجاد اين فشار و ايجاد حس نگرانی در آنها ، كمي بر فعاليت خود بيافزايند. آنها نيك مي‌دانند كه اگر اين موضوع را جدی نگيرند روزهای سختي در پيش خواهند داشت.

اينترنت همچون ماری خوش خط‌ و خال است. با تمام زيباييش با كسي تعارف ندارد.اگر كوچكترين اشتباهی كنيم ما را از  هستي ساقط خواهد كرد.

Comments (20)

جشن اوپن سورس

روز جهانی نرم‌افزارهای آزاد ( اوپن سورس)نزديك است.به همين مناسبت در روز دوشنبه همين هفته جشني در تهران و بعضي از شهرهای بزرگ كشور برگزار مي‌شود.از همه كساني كه وقت و حوصله كافی دارند!! خواهش مي‌كنم در اين مراسم شركت كنند.حداقل فايده ان برای شما اين است كه از نزديك با علاقه‌مندان اوپن سورس اشنا مي شويد.در بين انها افراد مطلع زيادی را خواهيد يافت.همچنين حضور شما در انجا مي‌تواند موجب كنجكاوی كساني شود كه چندان آشنايي با دنياي اوپن سورس ندارند.

اول از هر چيز برای خود جا بياندازيد كه اوپن سورس يك تفكر – يك فرهنگ است. برای جا انداختن و عمومی كردن يك فرهنگ-تفكر نياز به زمان طولانی و اقدامات فراوان و پيوسته است.شركت هر كدام از ما در اين جشن، كمك بزرگی به اين فرهنگ است.

زمان-مكان: دوشنبه 19 شهریورماه 1386 و از ساعت 16 در محل “پارک دانشجو” واقع در خیابان ولی عصر – چهار راه ولی عصر.

لينكها:

جشن نصب اوبونتو در تهران، همزمان با روز جهانی آزادی نرم افزار
جشن روز آزادی نرم‌افزار و نصب اوبونتو در تهران
جشن های نصب (ویکی کاربران ایرانی اوبونتو)
جشن روز آزادی نرم افزار و نصب اوبونتو در تهران (وب نوشت های مرد مرده)

-وبلاگ سعيد  –مطلب امين  –نوشته آناهيتا   -نگاه آی‌تی‌ انلاين

Comments (6)

اهميت اوپن سورس

مقدمه: تصور مي‌كنم اكنون موقعيت مناسبي است برای بيان مكالمات دورنی خودم در مورد اهميت اوپن سورس.اين كه چيست؟ چرا مهم است؟ كابردهايش، فوايدش و ..كدامند؟ و همچنين چگونه مي‌توان در مدل اوپن سورس تجارت كرد؟ مسلما اين گفتگوهای درونی برای همگان جذاب نيست.كساني كه آشنايي مقدماتی با اوپن سورس دارند مي‌توانند از خواندن اين نوشته‌ها بپرهيزند.

بگذاريد با مثالی از آشپزی شروع كنيم.احتمالا شما هم مثل من عاشق ماكارونی هستيد.اگر اشتباه نكنم مبداء اصلي ماكارونی بايد از سرزمين ايتاليا باشد و از غذایی تحت نام اسپاگتي. چطور شد كه امروز ماكارونی را همه ما مي‌توانيم بخوريم؟ آشپزشان ايتاليايي فرمول دستور پخت اين غذاي لذيذ را در اختيار همه ما گذاشتند.امروز ديگر تنها آشپزان درجه يك ميلان نيستند كه اسپاگتي درست مي‌كنند؛ در سراسر دنيا همه مي‌توانند ماكارونی بسازند و حتي با اندك تغييری در آن مزه‌ها و طعمهای گوناگون به آن بدهند.حتي مي‌توانند با استفاده از تغيير در دستور پخت آن غذاهایی جديد و تركيبي بسازند.

حالا تصور كنيم اگر آشپزان ايتاليايي مي‌خواستند دستور پخت اسپاگتی را در اختيار خود بگيرند چه مي‌شد؟ تنها جایی در دنيا كه اجازه داشت و بلد بود اسپاگتي بپزد همان ايتاليا بود و هركسي كه اسپاگتي دوست داشت بايد بلند مي‌شد مي‌رفت ايتاليا برای خوردن اسپاگتي.يا اين كه سفارش دهد از ايتاليا برايش بياورند.اما امروزه دستور پخت آن بسادگی در اختيار همگان است.حتي مامان محترم من و شما مي‌توانند هرگاه دوست داشتيم يك وعده ماكارونی لذيذ برايمان بپزند.هرچند مسلم است كه دست‌پخت مامان من و شما با آشپزا ايتاليايي يكي نيست؛ اما بنظرم هركدام لذت خاص خود را دارند. از طرف ديگر آشپزان ايتاليايي نيز مي‌توانند دستور پخت غذاهای ايرانی را گرفته و در رستورانهای خود غذای ايراني سرو كنند.

هرچند كساني هم هستند كه فرمول و دستور پخت غذای خود را محرمانه نگه مي‌دارند و از طريق فروش انحصاری آن غذا درآمد هنگفتي كسب مي‌كنند.مخالفتي با اين مدل نداريم.اما ما با حمايت و پشتيباني از مدل اول، به غذاهای بيشتر، بهتر و لذيذتری مي‌توانيم دست بيايم با مشكلات و سختيهای كمتر.

بنظرم همين موضوع برای دنياي اوپن سورس نيز صادق است.در حقيقت همه كساني كه مدافع تفكر اوپن سورس هستند مي‌گويند: دستور پخت غذايتان را به ما هم اعلام كنيد تا ما هم بتوانيم در آشپزخانه خود پختن آن غذا را تست كنيم.درست است كه ما -بعنوان خورنده غذا- برايمان مهم نيست فرمول غذا انحصاری است يا در دسترس عموم. اما نبايد فراموش كنيم كه اگر دستور پخت در اختيار همه باشد آن وقت اگر از يك مزه يك غذا لذت برديم مي‌توانيم دستور پخت آن را گرفته و به مامان گرامی داده تا برايمان آن غذا را با دست‌پخت خاص خودش بپزد.

شما دوست نداريد اين مدل را ؟

Comments (1)

ASP.NET و اوپن سورس

پس از اطلاعاتی كه از طريق سايت built with بدست آورديم، كمي كنجكاو شدم كه در مورد ASP.NET بيشتر بدانم. ASP.NET جزیی از پلتفرم NET. مايكروسافت است.اخرين نسخه موجود آن 2 است و بر طبق گفته ويكي‌پديا نسخه 3.5 آن در تاريخ 27 فوريه 2008 ارائه خواهد شد.

تا انجایی كه من متوجه شدم ASP.NET 2.0 يك تكنولوژی رايگان(free) است اما در جایی نخواندم كه اوپن سورس باشد.(يعني يك تكنولوژی انحصاری مايكروسافت كه البته رايگان است). اما دو نكته كشف كردم كه برای خودم جالب بود:ajax_logo

1- APS.NET AJAX 1.0: ورژن جدیدی از ASP.NET است.اما من تاكنون در وبلاگهای فارسي كمتر اسمي از آن شنيده بودم.احتمالا تنها در فرومهای تخصصي دنبال مي‌شود.(آيا سايت فارسيی مي‌شناسيد كه از اين ورژن استفاده كند؟)

2- با اينكه –اگر اشتباه نكنم – ASP.NET خودش اوپن سورس نيست اما برايم جالب بود كه با چند نرم‌افزار مديريت وبلاگ كه بر پايه ASP.NET نوشته شده بودند و اوپن سورس هم بودند آشنا شدم.نمونه‌هایی مثل SubText, BlogEngine.net, DasBlog , SubSonic  و البته تازه‌ترين آنها scribesonic. قبلا بصورت مبهم چيزهایی در مورد اوپن سورس و ASP.NET شنيده بودم؛ اما هرگز تصور وجود چنين نرم‌افزارهایی را نداشتم.حالا دوتا سوال داشتم:

-آيا وبلاگ فارسيي مي‌شناسيد كه از اين نرم‌افزارها استفاه كند؟

-سرويس‌های وبلاگی رايگان وطنی از كدام نسخه ASP.NET استفاده مي‌كنند.آيا امكان آن هست كه آنها به سمت نسخه‌های اوپن سورس مذكور حركت كنند؟

اين پست را تقديم مي‌كنم به بيتا خانم كه يك NET. كار است.

Comments (15)

اپن سورس، چگونه؟

در نوشته قبلي با مثالي توضيح دادم كه چرا از مدل اپن سورس بايد استفاده كرد؟ منتها نمي‌دانم چرا هم موافقان و هم مخالفان هميشه 0 يا 100 را درنظر مي‌گيرند؟تصور من اين است كه يكي از علل مهم آن شور و هيجان جوانی است.

ممكن است من برای خودم از مدلهای تحول يكباره استفاده كنم.اما عقيده دارم كه مدلهای انقلابي (تغييرات سريع و بنيادی ) بخصوص در جمعيتهای بزرگ كاری اشتباه است.باور كنيم كه دوران انقلابها گذشته است و در هر جایی -حتي در دنياي آی‌تی- بايد از مدل تغييرات تدريجي استفاده كرد.گاه ممكن است سرعت اين تغييرات زياد باشد گاه كم. اما مهم است تفكر تغيير وجود داشته باشد و اين تغيير نه در جهت ريشه‌كن كردن بنيادهای موجود بلكه در جهت تصحيح مداوم آنها باشد.

ببينيد! تغيير سيستم عامل از ويندوز به لينوكس همانند يك تغيير انقلابي است!! مطمئنا من از شما نمي‌خواهم كه از امروز ويندوز را پاك كنيد و فقط با لينوكس و ساير نرم‌افزارهای اپن سورس زندگی كنيد.همانطور كه خودم اين كار را نخواهم كرد. اعتقاد دارم نه تنها سيستم عامل خود را به يكباره تغيير ندهيد بلكه حتي نرم‌افزارهایی كه برايتان بسيار با اهميت و پركاربرد است را همانگونه استفاده كنيد.مثلا كسي كه تاكنون به فوتوشاپ بسيار وابسته بوده، هرگز از او نخواهم خواست كه فوقتوشاپ را فراموش كند.بلكه به او توصيه مي‌كنم بازهم از فوتوشاپ و سيستم عامل ويندوز – كه هر دو كرك شده و غيرقانوني است – استفاده كند. منتها خواهش من از او چيز ديگر است.

او سعي كند ، تاكيد مي‌كنم سعي كند كه برای ساير كاربردهای خود كم كم از آلترناتيوهای رايگان و اوپن سورس استفاده كند.مثلا من از ويندوز xp استفاده مي‌كنم و با آن راحتم .مي‌توانم برای مقابله با اسپای‌ور از چند گزينه استفاده كنم:

-گروهی از نرم‌افزارها كه پولی هستند و احتياج به كرك دارند.

– گروهی از نرم‌افزارها كه رايگان هستند- حالا ممكن است اوپن سورس باشند يا نباشند.

تلاش من بر اين است كه تا آنجایی كه ممكن است از دسته دوم استفاده كنم.حالا در اين راه لازم نيست خودم يا ديگران را دچار مشكلات عديده نمايم.

بگذاريد مثالي از خود مايكروسافت بزنم.من اكنون از ويندوز كرك شده دارم استفاده مي‌كنم.برای وبلاگ‌نويسي آسان در محيط ويندوز مي‌توانم از گزينه‌های مختلفي استفاده كنم.يكي از آنها استفاده از نرم‌افزار word است.من هيچگاه از word استفاده نكردم؛ بلكه برای وبلاگ‌نويسي از محصول ديگر مايكروسافت كه ويندوز لايو رايتر باشد استفاده مي‌كنم.WLW اوپن سورس نيست، اما خوشبختانه رايگان است و درست است كه بدليل استفاده از ويندوز يك بار قانون را نقض كرده‌ام .اما با جايگزين كردن WLW از نقض قانون برای بار دوم جلوگيری كردم.

اگر همه ما اين مدل ساده را درنظر داشته باشيم، مطمئنا در طولانی مدت مي‌توان اميدوارم بود كه از تجمع اين تغييرات كوچك، تحولات مفيدی ايجاد گردد.

Comments (7)

چرا اوپن سورس؟

اوپن سورس: بنظر مي‌آيد مشكلات ما ناشي از كمبود اطلاعات نيست،كه امروزه همه به سادگی در اينترنت به ان دسترسي مي‌يابند؛ بلكه به موضوع ريشه‌ای تری برمي گردد.اينكه : اصلا چرا اوپن سورس؟

من نمي‌خواهم در مورد نكات تكنيكي و تخصصي اين بحث چيزی بگويم.بلكه در اين نوشته و نوشته‌های اينده اين وبلاگ از مثالهای ساده‌ای كه در ذهن دارم استفاده مي‌كنم.كساني كه به اطلاعات تخصصي احتياج دارند كمي جستجو كنند.

تصور كنيد شما در يكي از مناطق معمولی تهران ساكن هستيد.مطلع مي‌شويد كه همزمان دو مغازه پوشاك، لباس‌های جديدي آورده‌اند.

-مغازه اول: در شمال شهر قرار دارد – لباسهای خارجي شيك، گران قيمت و كلاس بالا ارائه مي‌دهد – رفتن به آنجا براي شما لذت بيشتری دارد هم اندكی نزديك‌تر است و هم آب و  هوای شمال شهر دارد!! افرادی كه در شمال شهر ساكن هستند به اين مغازه هجوم مي‌اورند.هركدام جنسي انتخاب مي‌كنند و به پيشخوان رفته قيمت سنگين آن اجناس را پرداخت مي‌كنند.شما نيز مي‌توانيد اين كار را بكنيد اما مشكل اينجاست كه بايد با اين كار حقوق چندماهتان را يكجا بدهيد.از طرف ديگر واقعا مي‌دانيد كه اين اجناس انقدرها هم نمي‌ارزند.از طرفي شما هم انسان هستيد و دوست داريد مثل آدمهای حسابي لباسهاي فاخر بپوشيد. اما مهمترين چيز اين است كه بعلت شلوغی مغازه شما به راحتی مي‌توانيد يك لباس را بدون پرداخت حتي يك ريال از آنجا خارج كنيد و برای سالها از پوشيدن آن لباس، گران لذت ببريد.مطمئن هم هستيد كه صاحب مغازه اگر تمام مغازه‌اش آتش بگيرد، بازهم سرسوزنی از ثروتش كاسته نمي‌شود.

-مغازه دوم: اين مغازه در حقيقت يكي از شعب فروشگاههای زنجيره‌ای است.قبلا برای همه افت داشت كه از فروشگاه زنجيره‌ای خريد كنند.اما كم‌كم اين مغازه‌ها با چند امكان خوبشان محبوب شدند.هرچند اول از پايين شهر شروع كردند اما در هر مرحله يك مغازه در فاصله‌ای بالاتر راه‌اندازی كردند و هر روز نيز در حال پيشروی به سمت بالای شهر هستند.اين مغازه حول و حوش چهار راه ولی‌عصر است ( پايين شهر نيست، اما بالای شهر هم حساب نمي‌شود). شما مي‌توانيد به داخل اين فروشگاه بزرگ برويد.تمام اجناس آن را امتحان كنيد. در تمام مراحل فروشنده‌ها ، اطلاعات كاملی را در مورد جنس در اختيارتان مي‌گذارند.اكثر اجناس فروشگاه رايگان است و قسمت كوچكي، هزينه اندك دارد.فروشندگان از شما خواهش مي‌كنند كه اجناس رايگان آنها را استفاده كنيد. در صورتی كه مشكل داشت حتما برای رفع مشكلتان مراجعه كنيد تا آن را حل كنند و يا حتي يك لباس بهتر در اختيار شما بگذارند.همچنين به شما پيشنهاد مي‌دهند پس از استفاده از لباس رايگان، در صورتی كه تمايل داشتيد هزينه اندكی به فروشگاه اهدا كنيد.اگر هم نخواستيد كمك كنيد، هيچ اجباری نيست.شما لباس رايگان ( يا با هزينه اندك ) را مي‌گيريد.ظاهر چندان زشتي ندارد، و از طرفي بسيار هم مقاوم، خوش دوخت و گرم است. در ابتدا نيز ممكن است عده‌ای از هم محلی‌ها شما، شما را مسخره كنند چون لباسی را پوشيده‌اند كه از مغازه بالای شهر بدون پرداخت پول خارج كرده‌اند.

حالا يك سوال ساده: شما راه اول را مي‌رويد يا راه دوم؟ چرا؟

Comments (11)

اوپن سورس

اوپن سورس: مخاطبان اين وبلاگ را مي‌توان به 3 دسته تقسيم كرد:

1- گروهی كه در تاكنون از نرم‌افزارهای تجاری استفاده كرده‌اند.آنها هيچ تمايلي برای تغيير اين قضيه ندارند و هميشه بهترين،عالي‌ترين و آخرين نرم‌افزارهای تجاری را در قالب pack هايي با قيمت نازل( در حد قيمت يك CD خام) دارند و استفاده مي‌كنند و هيچ مشكلي هم در اين قضيه نمي‌بينند.اينها گروهی محترمند.

2- گروهی كه با سرسختي هرچه تمام‌تر سعي مي‌كنند در تمام امور از نرم‌افزارها و امكانات تجاری دوری كنند و همه چيز آنها بايد اوپن‌سورس باشد.اين گروه استاد ما هستند و بسيار محترمند.

3- اما گروه سومي هم هست( مثل خودم) كه تاكنون جزء گروه يك بوده‌اند اما تمايل دارند به سمت گروه 2 حركت كنند.اينجا از يك مفهوم رياضي كمك مي‌گيرم. در مبحث حد مي‌گويند: حد  Fx وقتي كه x به سمت x0 ميل مي‌كند…. در اينجا x هيچگاه تبديل به x0 نمي‌شود، اما بسيار به آن نزديك مي گردد.گروه سوم تمايل دارد كه به سمت گروه 2 « ميل كند». اما اين گروه دوست دارد در مورد علت‌ها بيشتر بداند.همچنين شناخت بيشتری از گروه 2 به دست آورد.

اين حركت از  گروه 1 به گروه 2 بنظرم بي‌احترامی به انتخاب گروه يك نيست.انها مي‌توانند تا هروقت كه دوست دارند به رويه خود ادامه دهند.گروه 2 همچنين ايده‌الی است كه ممكن است ما نخواهيم ( يا نتوانيم) به آن برسيم. مخاطب اين سری از نوشته‌ها – كه با عبارت اوپن سورس مشخص مي‌شود – گروه سوم هستند.

قبل از هر چيز بايد بگويم تاكنون هيچ كدام از معادلهای فارسي برای عبارت « اوپن سورس » مفهوم را بطور كامل نمي‌رسانند.(اين عقيده شخصي است).به همين دليل تا هنگامی كه عبارتی پيدا كنم كه مفهوم را به صورت كامل برساند، از عبارت «اوپن سورس » استفاده خواهم كرد.

در اين نوشته كوتاه نمي‌خواهم در مورد فلسفه اوپن سورس بگويم. نمي‌خواهم سخن ريچارد استالمن را يادآوری كنم كه اوپن سورس را برای با ارزش بودن مفهوم آزادی برگزيده است.تنها مي‌خواهم از دغدغه شخصي خود بگويم:

20 سال درس نخواندم كه يك فرد غربي به من به چشم دزد نگاه كند.درست يا غلط؛ ترجيح مي‌دهم كاری كنم كه او ديگر من را به اين چشم نبيند.همين!

Comments (7)