Archive for پزشكي

سرطان رحم

دقايقي قبل اولين مطلب را برای وبلاگ مبارزه با سرطان نوشتم. شما مي‌توانيد اين مطلب را اينجا بخوانيد. همانگونه كه در آنجا نوشته‌ام، مطلب كوتاه و مقدمه‌اي است به سرطان اندومتر رحم در زنان. اگر شما نيز تمايل به همكاری در اين وبلاگ گروهي داريد مي‌توانيد با امين ثابتي عزيز  در وبلاگش يا  وبلاگ مبارزه با سرطان تماس بگيريد

برای اين كه ساير عزيزان نيز با اين حركت وبلاگی آشنا شوند لينك مطلب مربوطه را در بالاترين گذاشتم: https://balatarin.com/permlink/2007/11/28/1182203

Comments (1)

دارو درمانی

قرن بيستم و بخصوص نيمه دوم آن كل علم پزشكی را زير رو كرده است.يكي از نشانه‌های آن گسترش روز افزون داروها- بخصوص داروهایی است كه در شركتهای دارویی- توليد مي‌شوند. عملا پزشكي نوين بدون داروها، به شيري بي يال و كوپال مانند است.

اما در اينجا نيز همچون تمام قسمتهاي ديگر پزشكي ذهنيت ما نسبت به اين مسئله بسيار مهم است. نوع نگرش ما نسبت به پديده «دارو drug » مي‌تواند در موفقيت و شكست يك دارو و به همان نسبت پزشك مربوطه، تاثير بسزايي دشته باشد. تمام سخن علم پزشكي را مي‌توان در دو جمله خلاصه كرد:

                              1- دارو اسمارتيز نيست. 

                             2- دارو زهر هلاهل نيست. 

1- باور كنيم كه تمام مشكلات بشری قرار نيست با دارو برطرف شود. داروها حكم معجزات الهي را ندارند كه با طرفة‌العيني مشكلات لاينحل شما را كن فيكون كنند.آنها برای مقاصد كاملا مشخصي ايجاد شده‌اند، كاربردهای مشخصي دارند و پزشكان برای اينكه لياقت تجويز آنها را پيدا كنند، حداقل حداقل بايد 7 سال در دانشكده‌هاي پزشكي تحصيل كنند.

مصرف بي‌رويه دارو غلط است؛ فرقي نمي‌كند اين كار توسط يك پزشك انجام شود يا يك مهندس يا يك كارگر ساده. كامنت‌گذاران نكته سنجي كه با خواندن اين نوشته- حال دقيق يا سرسری-خونهاي زلالشان به غليان مي‌افتد و سريعا از پزشكاني ياد مي‌كنند كه نسخه‌هاي خود را با انبوهي از دارو انباشته مي‌كنند، توجه كنند كه كار غلط، غلط است. اما اينجا نيز همچون هر معضل اجتماعي ديگر، قضيه يك سويه نيست بلكه سيكل معيوب « مرغ و تخم مرغ » است.بيماران از پزشكاني مي‌نالند كه دارو را بي رويه تجويز مي‌كنند و پزشكان از بيماران فراواني مي‌نالند كه اگر برايشان دارو كم بنويسند، نگاه عاقل اندر سفيه به پزشك انداخته و برای مداوا به پزشكي ديگر مراجعه مي‌كنند و يا از آن بالاتر راسا اقدام مي‌كنند. مي‌توان تا ابد به اين سيكل معيوب ادامه داد و پزشكان، بيماران پرتوقع را با انگشت اتهام روبرو كنند و بيماران نيز پزشكان سودجو و پول پرست را عامل تباهي معرفي كنند.اما هر سيكل معيوبي را روزی بايد شكست بدون اين كه نياز باشد به دنبال مقصر يا مجرمي بگرديم.

2- از آن طرف بام هم نيفتيم. داروها توليد شده‌اند تا دردها و بيماريهاي بشری را علاجي باشند. باور كنيم كسي كه 7 سال از جواني خود را برای تحصيل در يك رشته اختصاص داده، احتمالا در آن سالها نكاتي را آموخته. وقتي كه او برای شما دارو تجويز مي‌كند بپذيريد كه بدن شما نياز به آن دارو دارد.

هميشه سعي كنيد به پزشكي مراجعه كنيد كه به او اعتماد داريد؛ به شخصيتش يا لااقل به تشخيص او اعتماد داشته باشيد. وقتي هم كه به تشخيص او اعتماد نداريد هيچ لزومي ندارد كه در برابر اسم او علامت تعجب بگذاريد و بنويسيد: دكتر(!) فلانی. تنها كافی است به او مراجعه نكنيد. همين!

مطمئن باشيد تمام آن عوارضي كه شما در بروشور داخل جعبه دارو مطالعه مي‌كنيد پزشك شما قبلا در دوران دانشجويي آنها را مطالعه كرده.به تمام آن عوارض واقف است اما با وجود اين، دارو را برای شما تجويز مي‌كند.يك انسان عاقل در اين حال چنين مي‌انديشد: چگونه است كه اين دارو اينقدر عوارض دارد اما بازهم اين خانوم/آقای دكتر اين دارو را برای من تجويز كرده است؟ از دو حال خارج نيست: يا احيانا اين دكتر اكنون سهوا آن عوارض را فراموش كرده يا اينكه به همه آن عوارض واقف است اما بازهم آن دارو را تجويز مي‌كند. بد نيست از او بپرسم:

خانوم/آقای دكتر. من در بروشور اين دارو خوانده‌ام كه فلان عوارض را دارد. اما شما بازهم اين دارو را تجويز كرده‌ايد. مي‌ توانم بپرسم علت چيست؟

مطمئنا آن زمان پزشك يا به اشتباه خود واقف مي‌شود يا اينكه برايتان علت تجويز را توضيح خواهد داد.

فكر نمي‌كنم لازم باشد توضيح دهم كه گياه درماني ، آب درماني  و … همگي درمانهايي آلترناتيو هستند كه در بعضي موارد محدود، بدن به آنها پاسخ مي‌دهد. اما فراموش نكنيم كه همگي آنها درمانهایی آلترناتيو هستند و بازهم اين پزشك شماست كه بعنوان بهترين مشاور مي‌تواند اين درمانهای آلترناتيو را تجويز كند يا منع نمايد.

خواهش: از تمام عزيزانی كه تمايل دارند كامنتهای انقلابي بگذارند، خواهش مي‌كنم متن بالا را يكبار ديگر با حوصله و دقت مطالعه كنند.بسيار ممنونم.

Comments (2)

سزارين

اين كه سزارين چيست و تاريخچه آن كدام است و نكات علمي مربوط به ان شامل چه چيزهايي است را بايد برويد از پزشك وبلاگستان بپرسيد!

هدف من اينجا چيز ديگری است. انهم بيان يك جمله ساده :

خانوم جان! سزارين نكنيد! جون مادرتون! به ارواح رفتگانتون! به خاك درگذشتگانتون، به هر چيزی كه اعتقاد داريد و مى‌پرستيد قسمتون مي‌دم نكنيد! سزارين نكنيد! آخه آدم به چه زبوني به شما بگه؟؟

الان اين جملات بالا واسه شما مفهومه؟؟ نه جدا مي‌خوام بدونم مفهومه؟جا افتاد؟؟

در پزشكي عبارتی وجود دارد با اين عنوان: انديكاسيون. فارسي آن چه مي‌شود؟ موارد؟؟!! در هر حال! برای هر چيزی در طب نوين، انديكاسيونهايي مطرح مي‌شود و در برابر آن كنترانديكاسيون‌هايي(موارد منع). برای سزارين نيز انديكاسيونهايي وجود دارد. تمام اين انديكاسيونها صرفا مواردی هستند كه خطر جاني برای مادر يا جنين دارند.

اين انديكاسيونها حيطه بسيار بسيار كوچكي را تشكيل مي‌دهند.پس سزارين نكنيد مگر آنكه پزشك متخصص شما، شما را با كتك و كتك‌كاری و گيس و گيس كشی و با هزار دليل و مدرك علمي به سزارين بكشاند(يعني اين كه واقعا خطر جاني برای مادر و جنين باشد).

نه اينكه تا تقي به توقي مي‌خورد خانوم هوس سزارين مي‌كند! آهای خانوم محترم!! نكن بابا جان نكن اين كارو.

اين فكر ابلهانه كه سزارين از زايمان طبيعي راحت‌تر است و درد ندارد را نمي‌دانم كدام ابله احمقي در ذهن زنان بي‌گناه انداخته است.اشاره به كساني كه اكنون به چنين فكری اعتقاد دارند نمي‌كنم، بلكه به آنهايي مي‌انديشم كه برای اولين بار اين حماقت را وارد مرزهای كشور ما كردند.

سالها قبل در امريكا متخصصان زنان فكر كردند كه با سزارين تخم دو زرده گذاشتند.اما بعد از مدتي فهميدند كه نه بابا كلي گند زده‌اند با اين تخم دو زرده خود. بعدش دوباره برگشتن به همون روال طبيعي و انساني قبلي خودشان.اما در اين مملكت گل و بلبل نمي‌دانم چرا علاقه به سزارين تمامي ندارد؟؟ از زناني كه دچار اين توهم هستند ناراحت و نالان نيستم. انها تقصيری ندارند طفلي‌ها.بلكه از آن موجودات ملعوني متنفرم كه با وجود آگاهي از عوارض بيشمار سزارين و فوايد بي‌حد و اندازه زايمان طبيعي بازهم حقيقت را به اين زنان بيچاره نمي‌گويند و آنها را به سمت سزارين سوق مي‌دهند.

ساده بگويم: انجام سزارين برای يك زن، جز در مواردی كه انديكاسيون مشخص داشته باشد ، يك جنايت است، جنايتی نه تنها در حق جسم و روح مادر ، بلكه از ان بالاتر جنايتي در حق آن بچه است. فرقي نمي‌كند اين جاني جراح زنان باشد يا پدر فرزند يا مادر فرزند يا هر شخص ديگری. هر كسي كه فردی را بدون مدرك مستدل علمي به سمت سزارين سوق دهد يك جنايتكار است. به همين صراحت و با همين شدت.

تمام.

پي نوشت: برای آن دسته از عزيزان كه نگران بار علمي مطلب ارائه شده در اين وبلاگ بي‌ارزش هستند، و همچنين از لحن كوچه بازاری نوشته فوق ناراحت هستند و مي‌خواهند اطلاعات علمي خود را افزايش دهند در زير، عوارض سزارين به اختصار ذكر مي‌گردد .باشد كه مقبول عزيزان بخصوص كامنت گذاران محترم در بالاترين شود:

تب غيرقابل توجيه ، آندومتريت ، عفونت ، خونريزی ، آسپيراسيون ، آتلكتازی ، عفونت ادراری ، ترومبوفلبيت،  آمبولي ريه ، مرگ و مير مادر و جنين ،

عوارض دير رس سزارين : انسداد روده ، چسبندگي، از هم گسيختگي برش رحمي در حاملگي‌هاي بعدي تهاجم غيرطبيعي جفت به ميومتر( آكرتا ؛ اينكرتا ، پركرتا) و …

اگر همين مقدار اطلاعات علمي برای عزيزان كافي است كه خوب و گرنه دستور فرماييد تا ليست را ادامه دهيم.

تقديم به كامنت‌گذاران محترم بالاترين با يك دنيا احترام برای كساني كه نگران ادبيات لمپني در نوشته‌های پزشك اين مملكت هستند. من نيز بجای شما برای جامعه پزشكي كشور بينهايت متاسفم كه لمپن‌هايي چون من را در خود جا داده است. به اميد پاكسازی اين موجودات.

رفرنس‌ها: بيماريهاي زنان و مامايي دنفورث ؛ كارنت ؛ ويليامز . [ رفرنس هاي تخصصي مورد تاييد وزارت بهداشت جهت دوره‌های اكسترني – اينترني -رزيدنتي زنان ].

Comments (28)

پزشكان ایرانی

پزشكان: تاكنون چندين بار فعاليتهای مختلفي بخصوص از جانب دكتر مجيدي عزيز انجام شد تا همكاران پزشك بيشتر به هم نزديك شوند.آن اقدامات بيشتر بر روی وبلاگ‌نويسان پزشك متمركز بوده است.اما متاسفانه كمتر استقبال صورت گرفت.

يكبار ديگر مي‌خواهيم باهمديگر سعي كنيم همكاران پزشك دور هم جمع شوند.اينبار مخاطب ما تنها پزشكان وبلاگ‌نويس نيست بلكه همه پزشكان هستند.

تاكنون از فيس بوك استفاده‌های گوناگوني شده است، اما كمتر توجه شده كه فيس بوك مي‌تواند استفاده‌های تخصصي نيز داشته باشد.به همين دليل من در فيس بوك يك گروپ ايجاد كردم به نام  « پزشكان ايرانی» . همه همكاران عزيز از سرتاسر دنيا مي‌توانند در اين گروپ شركت كنند.فعلا گروپ به صورت public  است تا عزيزان بتوانند به راحتی در ان وارد شوند.خواهش مي‌كنم تنها عزيزان پزشك در اين گروپ وارد شوند چون دوستان غيرپزشك از ليست حذف خواهند شد.پس از مدتي مي‌توان اين گروپ را به صورت محدود در آورد و انگاه آن را تبديل به مكانی تخصصي برای بحث و تبادل نظر همكاران كرد.

از فوايد فيس بوك آن است كه امكان پست عكس و ويديو و فايل صوتي هست.تصور كنيد گروپي را كه تصاوير ، ويديو ها و فايلهاي صوتي پزشكي و تخصصي در ان به اشتراك گذاشته شده باشد.اگر جزء همكاران پزشك هستيد از شما دعوت مي‌كنم به اين گروپ تشريف بياوريد.اگر در فيس بوك عضو باشيد كه خيلي راحت مي‌تواند به اين گروپ بپيونديد.اگر هم تاكنون عضو فيس بوك نشده‌ايد عضويت در آن بسيار ساده است.

منتظر همكاران گرامی در اين گروپ هستيم.لطفا نظرات و پيشنهادات خود را در همانجا وارد كنيد.من فعلا تنها 5 نفر از همكارانی را كه مي‌شناختم به اين گروپ دعوت كردم.شما نيز حتما بقيه همكاران را دعوت كنيد، هرچند تا مدتي اين گروپ به روی همه باز است.

نكته: اين امكان تنها برای پزشكان نيست.هركدام از عزيزان در مشاغل گوناگون مي‌توانند گروپهايي متناسب با حرفه و شغل خود در فيس بوك ايجاد كنند.چرا امتحان نمي‌كنيد؟

Comments (8)

سرطان پثتان 2

در مطلب قبلي توضيح كوچكي دادم. جادی عزيز واكنشي مثبت نسبت به آن مطلب نشان داد و لينكي را معرفي كرد كه از منبع معتبری بود جهت آزمايش ساده برای تشخيص زودهنگام سرطان پثتان. اين آزمايشي است كه هر خانومي مي‌تواند خودش به تنهايي هرماه انجام دهد.بنظرم دانستن آن برای هر خانومي الزامي است و ندانستن آن برای خانومها بخصوص خانومهايي كه عنوان تحصيلكرده را يدك مي‌كشند غيرقابل قبول است.

دوست عزيزم «امين ثابتي»  آن مقاله معتبر را – كه به زباني ساده نيز نگارش يافته- به فارسي رواني ترجمه كرده است.از انجايي كه وبلاگ اصلي ايشان قيلطر است از او خواهش كردم تا لينك ديگری بدهد.او نيز لطف كرد و لينك اين مطلب در وبلاگ mirror  خود را داد.

توصيه مي‌كنم حتما حتما اين لينك را مطالعه فرماييد. هر گونه سوالي نيز داشتيد دكتر مجيدي (پزشك وبلاگستان ) در خدمت شماست! تشكر از امين عزيز بدليل لطفش فرموش نشود. اگر هم خواستيد با تاريخچه‌ای جالب از اين بيماري آشنا شويد اين لينك دكتر مجيدي را از دست ندهيد. قبلا گفته باشم: تا وقتي پزشك وبلاگستان هست بنده جسارت نمي‌كنم به سوالات علمي شما پاسخ دهم. گلايه نفرماييد!!

Comments (1)

حجامت

دوست عزيزی درخواست كرد در مورد حجامت نظر شخصي خود را بگويم. نوشتن در مورد چنين مواردی كه اختلاف نظر شديدی پيرامون ان وجود دارد كار مشكلي است.با اين حال:

ببينيد! من يك اصل كلي دارم: از نظر من دو حيطه دين و علم كاملا از هم مستقل و جدا هستند.مي‌گويم مستقل و نمي‌گويم متضاد؛ يعني برای ارزشيابي دين پارامترهای مستقلي داريم و برای ارزشيابي علم پارامترهای مستقل. گاه ممكن است ارزشيابي يك امر در يك پارادايم(مثلا دين) با ارزشيابي همان امر در پارادايم ديگر (مثلا علم ) همخوان نباشد.اينجا بستگي به شما دارد كه بخواهيد آن امر را در كدام پارادايم ارزيابي كنيد. نظر من اين است كه اصل اساسي در دين چيزی است به نام «ايمان و اعتقاد». اما در علم اين محوريت بر عهده «عقل و خرد انساني» است.اين جمله به معنای بي‌خردی دين يا بي‌اعتقادی علم نيست؛ بلكه تنها مي‌خواهد ريشه اصلي يك حيطه را مشخص كند.

الف- اگر باور داريد كه «حجامت»  پديده‌ای از جنس دين است يعني امری است كه در دين و آيين بر آن تاكيد شده ، در اين صورت توصيه مي‌كنم  از اين زاويه نگاه كنيد كه به آن اعتقاد داريد يا خير؟

ب-  اما اگر اين ديد را داريد كه حجامت پديده‌ای ديني نيست بلكه امری اجتماعی-تاريخي بوده است آنگاه مي‌توانيد آن را به نقد عقلاني بسپاريد.

حقيقت اين است كه من يك scientist ( به معني دانش‌آموخته – كسي كه ساختار تفكرش را science چارچوب بندی كرده ) مي‌باشم.وقتي كه شما كلمهscience را -به معنای علم تجربی- بكار مي‌بريد ناگزير بايد قواعد و چارچوبهای آن را بپذيريد.پزشكي كنوني كه من و امثال من در ان تحصيل كرده‌اند بر پايه اصولي مشخص پي‌ريزی شده است. اين علم با وجود تمام نقاط كورش بيانات صريحي نيز دارد: مثلا باكتری ؛ وريد ؛ گلبول قرمز ؛ چربي‌های خوني و …

وقتي شما مي‌خواهيد تاييديه از اين علم بگيريد بايد با اين واژگان بتوانيد نظر خود را بيان كرده و با متدهای همين علم به اثبات برسانيد.

به كساني كه حجامت را تاييد مي‌كنند احترام مي‌گذارم اما متاسفانه علم پزشكي نمي‌تواند تاييديه‌ای برای اين موضوع صادر كند.علت هم ساده است: در پزشكي كتابها و رفرنس‌ها و … با اصول و متد مشخصي نوشته مي‌شوند تا لياقت دريافت عنوان يك كتاب علمي پزشكي را داشته باشند.

من تاكنون هيچ كتاب علمي پزشكي ( با همان تعاريف مشخص) در مورد حجامت نديدم. پس وقتي كه حجامت هيچ مدرك كتبي منطبق با استانداردهای روز علم پزشكي ندارد، طبعا نمي‌توانم ان را نقد كنم . تنها مي‌توانم بگويم كه روش علمي نيست.

اما در برخورد رو در رو با افرادی كه به حجامت اعتقاد دارند – و متاسفانه بعضي از همكاران پزشك نيز در بين اين دسته ديده شده و حتي اقدام به اين كار مي‌كنند- دلايل و توضيحاتی مي‌شنوم كه با اصول مسلم پزشكي در تضاد است.مثلا وقتي از انها مي‌پرسم كه فايده حجامت چيست و چه كاری انجام مي‌دهد، مي‌گويند خون كثيف را از بدن خارج مي‌كند.

من هرگز در طول تمام اين سالها نفهميدم خون كثيف چيست؟ در خون المانهای مختلفي وجود دارد: گلبولها، پلاكت ، فاكتورهای انعقادی ، قند ،‌چربي ، هورمون و … اما نمي‌دانم چه چيزی موجب كثيف شدن خون مي‌شود؟

گروهی مي‌گويند: چربي. علم پزشكي برای درمان افزايش چربي خون و قند خون و … روشهای متعددی دارد.

گروهی ديگر مي‌گويند: باكتری ،‌ويروس ، ميكروب ، انگل و … علم پزشكي برای هركدام از اين مشكلات نيز راه‌حلهای جداگانه ارائه مي‌دهد.

گروهی هم مي‌گويند: وقتي كه حجامت مي‌كنند خون سياهي از بدن انها خارج مي‌شود: حقيقت اين است كه حجامت با برشي در وريدهای بدن صورت مي‌گيرد.خوني كه در وريدها جاری است دارای غلظت بالايي دي‌اكسيد كربن است كه همين ماده باعث تيره شدن خون مي‌گردد.از طرفي شما هر خوني را با هر درجه از شفافيت ، اگر مدتي در هوای آزاد بگذاريد رنگ ان تيره مي‌شود.اما برای من سوال است آيا خون تيره دليل بر كثيف بودن آن است؟

در هر صورت همانگونه كه گفتم اين نوشته سعي در تغيير اعتقاد شما ندارد. تنها برای بيان ديدگاه شخصي بنده و تا حدودی علم پزشكي در زمينه اين مبحث بود. طبعا كامنتهای اين مطلب مي‌تواند آكنده از اعتقادات شخصي شما شود كه نيازی به پاسخ نخواهند داشت. اما قول مي‌دهم به سوالاتی كه چارچوبهای علم تجربي را پذيرفته باشند پاسخي در حد بضاعت خود دهم.

Comments (22)

دنيای ميكروسكوپی

به قول كمانگير ما خدای ناكرده مثلا دكتر هستيم! پس بدنيست گهگاه يكسری مطالب مرتبط با اين قسمت هم بنويسيم!! زياد وراجی نمي‌كنم.شما را دعوت مي‌كنم به ديدن يكي از زيباترين كلكسيونهايي كه اين چند وقت در وب ديدم: مجموع 20 عكس از برترينSmallWorld_SS1_440 عكسهایی كه با ميكروسكوپ برداشته شده‌اند و پس از آن عكاسان ، هنر خود را در اين عكسها تخليه فرموده‌اند.عكس برتر اين مجموعه همين عكس مقابل است.

لطفا مواظب باشيد به بقيه گالريهای سايت NEWS.COM نگاه نياندازيد كه مثل من غرق در انها نگرديد.

Comments (3)

سینوزیت

مي‌گويند وقتي كه امواج انقلاب كبير فرانسه به كاخهای ورسای نزديك شده بود درباريان به ملكه مي‌گويند مردم نان ندارند بخورند.ملكه مي‌فرمايند : خب بروند بيسكويت بخورند! (همين بود يا اينكه گفت بروند نان جو بخورند؟؟ در هر حال فرقي هم نمي‌كند!!)

حالا شده است حكايت بعضي‌ها! اميدوارم به شما برنخورد!! اما واقعا از چنين افرادی به ستوه مي‌ايم.كساني كه اصول اوليه بهداشتي -درمانی را رعايت نمي‌كنند و از طرف ديگر در پي آخرين و مدرنترين درمانهای روز برمي‌ايند.نمونه‌اش همين سينوزيت خودمان!

اقا/خانوم محترم!! من تابحال شده از شما در مورد كدنويسي چيزی بپرسم؟ شده در مورد مدارهای فوتون و پوزيترون در ساختار هسته بپرسم؟ شده از شما بخواهم توپولوژی به من ياد بدهيد؟؟ از شما خواسته‌ام در مورد نمودارهای رياضي در اقتصاد خرد توضيح بدهيد؟ در مورد نگاه هايدگر به مقوله زبان چطور؟ يا احيانا مفهوم «ماضي نقلي بعيد در آينده در گذشته» ؟؟ هان؟؟؟

پس لطف كنيد مثل يك پسر  ِخوب /دختر  ِ فهميده ، در مورد مكانيسمهای بيماريها و ريزنكات پزشكي چيزی نپرسيد.اگر علاقه داريد برويد تكست‌های پزشكي را از صفحه اول باز كنيد و شروع كنيد به خواندن.اما عوض آن سعي كنيد نكات بسيار بديهي را درست رعايت كنيد.

در مورد سينوزيت: فرض مي‌كنيم شما كاملا نكات پيشگيری را هم رعايت مي‌كنيد(عجب دل خجسته‌ای دارم من!؟! ) .اما اكنون دچار سينوزيت شده‌ايد.حالا چي؟؟

لطف بفرماييد در مورد آنتي‌بيوتيك، از طرف خودتان فتوی پزشكي صادر نفرماييد.هرچه پزشكتان مي‌گويد گوش دهيد. اما از شما چه كاری ساخته است؟ فقط يك كار ! مو به مو انجام دهيد:

چيزی وجود دارد به نام «سرم شستشو» مي‌دانم الان قيافه همه شما زرد شده است. اما اين 90% درمان شماست!! تعجب كرديد؟ اما حقيقت دارد.

در هنگام سينوزيت باكتريها بر روی لايه داخلی سينوس‌های سر و صورت مي‌نشينند و مخاط سينوسها را مجبور مي‌كنند مقدار زيادی خلط توليد كنند.كلمه خلط حال من و شما را بهم مي‌زند اما خلط غني‌ترين و عالي‌ترين محيط برای رشد باكتريهاست.هرچه خلط بيشتری در سينوسها جمع مي‌شود در نتيجه باكتريها بهتر مي‌توانند در آن استخر گرم و نرم شالاپ شلوپ كنند. سرم شستشو  با حل كردن و كندن اين خلطها از داخل سينوسها، تعداد زيادی از باكتريها را از بدن خارج مي‌كند(مثلا 90 % ). حالا برای آن 10 درصد باقيمانده يك آنتی‌بيوتيك ساده پدر هرچه باكتری را در می‌اورد.

پس: اگر سينوزيت گرفتيد يا احيانا سابقه سينوزيت داريد، چشم بسته يك سرم فيزيولوژيك شستشو تهيه كنيد(لطفا احساس زكريای رازی بودن به شما دست ندهد و در منزل با اندكی نمك و شكر، معجون درست نكنيد!).حالا سرم فيزيولوژيك را بگذاريد در دستشويي كنار ليوان مسواك و خميردندانتان. (ان شاءالله اين يكي را كه داريد ديگر!!؟؟ ).از ابتدای فصل سرما تا انتهاي ان هر شب (تاكيد مي‌كنم هر شب) پس از مسواك زدن  سينوسهای خود را با ان محلول شستشو دهيد.

كار سختي بود؟؟

Comments (16)

سیگار كشیدن

خانوم/آقا جان! من از امروز عشقم كشيده سيگار بكشم ؛ به هيچ بني بشری هم مربوط نيست بنده مي‌خوام چكار كنم: 1-پزشك هستم همه مضرات سيگار رو هم واردم و مي‌دانم چه چيزی در آينده انتظار من را مي‌كشد. 2- سن من قانوني و بالای 18 سال است. 3-پول سيگار را هم از جيب خودم مي‌دم نه از كار و زحمت ننه،بابام!

اين از اين!! اما؛ من ِ سيگاری، آدم كه هستم؟ شعور كه دارم؟ انصاف چطور؟؟ آقا جون جسم خودم هست؛ پول خودم هست مي‌خوام آتيش بكشمش!! به هيچ احد الناسي هم مربوط نيست.ولی در كنارش چند نكته را هم رعايت مي‌كنم:

1- از همين الان-هنوز شروع نكرده- خبر دارم و مي‌بينم – كه در دوران طبابم نمونه‌های فراوان ديدم- روزی خواهد رسيد كه برای يك قلپ هوا  له له مي‌زنم.اونقدر جوانمرد/شيرزن هستم كه آن روز به اطرافيان خود بخصوص كادر پزشكي گير الكي ندهم.وقتي كه روی تحت ICU بستري هستم نامردی نمي‌كنم و نفس تنگي خودم را به كم كاری پرستارها نسبت نمي‌دهم و غر نمي‌زنم.به دكترها هم سفارش مي‌كنم اگر زرت و زورت زيادی كردم از همون طبقه پرتم كنن پايين!!

2- اما در مورد الان: من مي‌خوام بدن خودم را آتيش بزنم.همانطور كه دوست ندارم ديگران ونگ ونگ كنند طبعا من هم آزارم به كسي نبايد برسد. پزشكهای ابله يك چيزی را فهميدند و افشاء كردند به نام « passive smoker ». يعني چي؟ يعني وقتي كه من دارم فرت و فرت سيگار مي‌كشم اون دود لامصبش بيش از اون كه برای بدن من ضرر داشته باشه، به بدن اطرافيان من ضرر مي‌رسونه!!! حالا چرا و چطوريشو برين از دكترتون بپرسين! پس لااقل اينقدر فهم و شعور دارم و يك الدنگ عوضي نيستم كه بشينم با دود سيگارم مردم را عذاب بدهم.مي‌روم در جايي كه موجود غيرسيگاری نباشه و با هر پك سيگار حالشو مي‌برم.

3- وقتي هم يكی بهم ميگه آقا من آسم دارد يا حساسيت دارم، سيگارمو خاموش مي كنم ، ان هم نه به دليل اين كه موجود باشخصيتي هستم و به حقوق اجتماعی احترام مي‌گذارم! نه!! فقط به اين دليل كه بهم حال نمي‌ده، موقع حال كردن من ، كسي ضدحال بخوره!

4- بعدشم! من سيگاريم!! موجود آنتی‌ سوشيال (ضد اجتماعی ) كه نيستم. احمق كه نيستم!! از پشت كوه هم نيومدم.مي‌دونم كه وقتي سيگار مي‌كشم پس مونده‌اش را بايد جايي ببرم.

در مجموع مي‌خوام اينو بگم: حوصله ندارم گزك بدم دست بقيه! سيگار مي‌كشم، حالشو مي‌برم.به هيچ‌كسي هم مربوطه نيست.اما نه به قيمت آزار ديگران.

لازمه بازم در مورد تفكرات سيگاری خودم توضيح بدم؟؟

 

پس نوشت: از كامنتها احساس كردم كه دوستان ممكن است متوجه طنز موجود در نوشته نشده باشند.بنده شكر مي‌خورم سيگار بكشم!! اينجا «من» در حقيقت «من ِ راوی » است، نه مزیدی در دنياي واقعی! كه ريه‌هايش اندازه ريه‌های همستر گنجايش ندارد! 🙂

Comments (14)

چگونه شير بخوريم؟

مقدمه: يكبار اشتباه كرديم و سعي كرديم ادای پزشكان مهربان را دربياوريم و گفتيم به تمام سوالات پاسخ مي‌دهيم،ببينيد چگونه كامنتدونی مطلب قبلي را با سوالات و نكات آنچنانی منفجر كرده‌اند؟ آقا ما دوباره همان پزشك بداخلاق هستيم!! هرچه مي‌گوييم مو به مو عمل كنيد و به هيچ سوال و ايراد بني‌اسرائيلي هم جواب نخواهيم داد 🙂

شايد يكي از بزرگترين مشكلاتی كه اكثر خانم‌ها و آقايان با آن مواجهند مشكل در مصرف شير است.اين مشكل واقعا وجود دارد و توضيحي كاملا علمي هم دارد.سعي مي‌كنم ساده توضيح دهم.لطف كنيد با سوالات پيچيده، من را فيتيله‌پيچ نكنيد.ساده بيانديشيد و ساده بپرسيد تا بتوانم ساده جواب دهم:

شير يكي از باارزشترين مواد غذايي است.اما برای اينكه در بدن انسان جذب شود نياز به يك فاكتور بسيار مهم دارد.در روده انسانها نوعي باكتری زندگی مي‌كند كه برای تجزيه محتويات شير لازم است.در حالت عادی تعداد انها بسيار بسيار كم است.وقتي شما به يكباره حجم زيادی شير ميل مي‌كنيد(مثلا يك ليوان) باكتری مورد نياز جهت تجزيه اين يك ليوان در روده شما وجود ندارد، در نتيجه روده شما شير را بعنوان يك ماده اضافي تشخيص داده و ان را دفع مي‌كند.اين دفع به صورت دل‌پيچه و اسهال رخ مي‌دهد.

اما اگر به روشي اصولي شير را مصرف كنيد اين مشكل اتفاق نخواهد افتاد.روز اول از مقدار حداقل شروع كنيد.مثلا نصف استكان (يا حتي كمتر). باكتريهای اندك موجود در روده شما فرصت كافي خواهند داشت تا شير موجود را تجزيه كنند و سپس بدن شما آنها را جذب خودش كند.در كنار اين موضوع آن باكتريها مي‌توانند فرصت لازم را داشته باشند برای اينكه تعداد خود را افزايش دهند.چند روز (مثلا 3 روز ) باهمين مقدار اندك، شير ميل كنيد.روز 3-4 مي‌توانيد اندكي به ميزان آن اضافه كنيد.اين سيكل را هرچند روز يكبار افزايش داده تا پس از مثلا 15 روز- يكماه، مقدار مصرف شير روزانه خود را به يك ليوان در روز برسانيد.

اگر اين روش اصولي را همه شما دقيق و مو به مو بكار بريد، حدود 90% شما بدون مشكل خواهيد بود.در گروهی از افراد ممكن است بوی خود شير برايشان ناراحت‌كننده باشد.اين افراد مي‌توانند از شير پاستوريزه در هر فرم آن استفاده كنند: سرد گرم فرقي نمي‌كند.حتي اگر واقعا شير به تنهايي برای شما غيرقابل تحمل است مي‌توانيد تركيبات آن را امتحان كنيد.

در زندگی حرفه‌ایم  تنها يك دسته مراجعان هستند كه اعصاب من را بينهايت خط‌خطی مي‌كنند: كساني كه صبر ندارند و عجولند!! عجول نباشيد!! بلافاصله نپريد جلو كه : اقا همه اين كارها رو كرديم نشد!! ارام باشيد و تك تك موارد را دقيق رعايت كنيد.

با اين كه هيچ چيز هيچ چيز جايگزين خود شير خالی نمي‌شود اما در صورتی كه واقعا توانايي تحمل آن را -بعد از انجام اين كارها – نداشتيد، از تركيبات آن استفاده كنيد: شيرخرما ، شيرعسل ، شيركاكائو ، شيرموز  و ….

گروه بسيار بسيار اندكي هستند كه به صورت مادرزادی ممكن است در روده انها باكتری مربوطه وجود نداشته باشد(تاكيد مي‌كنم بسيار بسيار اندك: مريم خانوم ! شما همين اول نگو جزء اين دسته هستيد كه باور نمي‌كنم!! )اين موضوع را تنها يك پزشك مجرب و با آزمايشات متعدد مي‌تواند تشخيص دهد.

برای اين دسته از افراد توصيه مي‌شود كه شير مصرف نكنند و بجای آن از ساير لبنيات مثل ماست ، پنير ، دوغ  و …. استفاده كنند. بازهم تاكييد مي‌كنم هيچكدام جايگزيني برای شير نيستند همانطور كه شير هرگز جايگزيني برای ماست و پنير و .. نخواهد بود.اگر ماست جايگزيني برای شير بود چرا اسمش را شير بگذارند؛ مي‌گذاشتند ماست آبكی !!

فراموش نكنيم: هر چيزی خواص خاص خود را دارد.

سوال بپرسيد، ولی فيتيله‌پيچ نفرماييد ؛ خواهشا!!

Comments (18)

Older Posts »